جسور مثل منصور / بازی در این نقش برایم ترسناک بود/ سکانس فینال خیلی سخت گذشت
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۵۸۱۲۲
محسن قصابیان بازیگر نقش «شهید ستاری» در فیلم «منصور» که در جشنواره فیلم فجر حضور دارد گفت: بهترین و سخت ترین سکانس فیلم، مربوط به سکانس فینال کار بود که بسیار تماشایی و غرورانگیز شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سیاوش سرمدی را همه با مستندهایش می شناسند و «منصور» اولین فیلم بلند سینمایی اوست که با وجود رقبای فراوان، توانست در جمع 16 فیلم نهایی اکران سی و نهمین جشنواره فیلم فجر باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی رزومه کاری شما را ورق می زنیم، معمولا دوست داران هنر، بیشتر شما را در مقام مجری، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر می شناسند و بعضا در دهه هفتاد در سینما و تلویزیون نیز نقش آفرینی داشتید و فکر کنم آخرین آن «تفنگ سرپر» باشد. چطور به این پروزه سینمایی اضافه شدید؟
قصابیان: به احتمال زیاد آنچه در ذهن کارگردان و نویسنده بوده، نزدیکی و شباهت چهره من به نقش اول فیلم که شهید ستاری است بوده و شاید ترجیحشان این بوده که به سراغ چهره های مطرح نروند. انتخاب بازیگر این فیلم برعهده آقای کیومرث مرادی بود که بواسطه دوستی مشترک، از من خواستند که به این پروزه اضافه شوم. فیلمنامه را خواندم و خوشم آمد و اطمینان پیدا کردم که این فیلم می تواند حق مطلب را به درستی ادا کند.
چقدر وجوه شخصیتی خود شهید ستاری باعث شد تا شما این نقش را بپذیرید؟ بالاخره ایشان شخصیت شناخته شده ای است و همین شاید باعث شود بازیگر ترس این اجرا را داشته باشد که اگر اصطلاحا خوب از آب درنیامد، مورد شماتت قرار بگیرد و از آن طرف اجرای بی نقص چنین شخصیت هایی می تواند سکوی پرشی برای بازیگر آن نقش باشد.
قصابیان: اتفاقا خیلی ها با شخصیت تیمسار آشنا نیستند. خود من هم یک اطلاعات اندکی داشتم و در شروع کار تازه با زوایای پنهان شخصیتی ایشان آشنا شدم. آدم های تاثیرگذار در تاریخ هر مملکتی تعداد زیادی ندارند؛ آنهایی که منشا خیراند و همانند اتفاقات بزرگی برای تاریخ آن دیار می مانند و تیمسار ستاری به واقع یکی از این افراد است.
طبیعی است که برای من بازی در این نقش ترسناک بود. نه فقط به جهت اینکه تیمسار ستاری را قرار است بازی کنم، بلکه به جهت اینکه بافت فیلمنامه به گونه ای بود که اصطلاحا جای نفس کشیدن برای من وجود نداشت. یعنی جزء فیلمنامه هایی بود که متکی بر شخصیت اصلی داستان است و تقریبا در 90 درصد سکانس ها حضور دارد و این کار بازیگر را بسیار سخت و دشوار می کند. جدای از اینکه من چقدر توانسته ام سلوک رفتاری و شخصیتی این آدم را به واقع نشان دهم.
بالاخره برای نزدیکی با این نقش نیاز به یک سری مطالعات و دیدار با خانواده شهید داشتید. کمی از این اتفاقات برای ما بگویید.
قصابیان: طبیعی است که من به عنوان بازیگر برای نزدیکی با نقش این مطالعات را انجام دهم و وقتی شما قرار است شخصیتی را بازی کنید که در تاریخ معاصر شما بوده و تماشاگر با آن خاطره دارد؛ سختی کار دو چندان می شود. تا آنجاییکه من ایشان را شناختم، شهید ستاری به هیچ وجه در قید و بند ضوابط خود را اسیر نمی کرد و اینکه «چون قواعد چنین چیزی را حکم می کند؛ پس باید اینگونه عمل کرد» اعتقاد داشتند که هرآنچه درست است باید عمل شود و انسان ساختارشکنی بودند. درک درست ایشان از شرایط موجود و عمل کردن به کار درست وی را از باقی انسان ها جدا و خاص کرده بود. تمام تلاش من و باقی عوامل این بوده که برداشت درستی از شخصیت تیمسار بر پرده سینما تجلی شود و امیدوارم که موفق بوده باشیم.
یادم می آید که به خانه پدری ایشان در روستایی رفتیم که قرار است موزه شود و هنوز این اتفاق نیافتاده و با دیدن آنجا و ارتباط با خانواده ایشان به خصوص «سورنا» پسر تیمسار، گفت و گوهایی شد که به نظرم باعث نزدیکی بیشتر من به این نقش بود.
از سختی سکانس های این فیلم بیشتر بگویید. از آنجاییکه تیمسار ستاری در مقطعی فرمانده نیروی هوایی ارتش نیز بوده و قبل از آن پروازهای متعددی داشته؛ سختی ضبط این سکانس ها و سختی کار در کرونا چگونه گذشت؟
قصابیان: در زمان فیلمبرداری ما هنوز کرونا با این شدت و وحشت در جهان منتشر نشده بود و حدود 4 اسفند پارسال فیلمبرداری ما به اتمام رسید و به ما از این جهت خیلی نگران نبودیم.
درخصوص سختی کار هم بالاخره اجرای پروژه ای در این سطح، کار آسانی نیست و پیچیدگی های خاص خودش را دارد مضاف بر اینکه شیوه کاری آقای سرمدی به عنوان کارگردان، کار را سخت تر کرده بود. ما در واقع بعد از اینکه گریم می شدیم یک سری سکانس پلانهای طولانی و چند ساعته ضبط می کردیم و بعدا از دل آن ها در تدوین، سکانس های مورد نظر جدا می شد؛ به همین خاطر ما مدام در حال تصویربرداری بودیم و دلیل انتخاب این تیم بازیگری با پیشینه تئاتری همه بازیگران، به همین دلیل بوده است تا بازیگران بتوانند تداوم حس را رعایت کنند و دیالوگ ها رادر طولانی مدت از یاد نبرند.
سکانس های سخت بسیاری داشتیم ولی از آنجاییکه نمی خواهم قصه لو برود، اجازه دهید تا اکران این فیلم صبر کنیم.
بدون شک در چنین فیلم هایی گریم نقش اساسی دارد و قبل از اینکه به بازی آن بازیگر توجه شود، گریم آن به چشم تماشاگر می آید. بعد از اولین تست گریم، این احساس را داشتید که شبیه به شهید ستاری شده اید؟
قصابیان: بله تا حد زیادی این اتفاق افتاده بود. شهرام خلج (گریمور منصور) یکی از بهترین هاست و من حدود 20 سال قبل در تفنگ سرپر با او کار کرده بودم. در همان گریم اولیه تقریبا همه چیز اتفاق افتاد و همه آن حس ها به من منتقل شد. گریم در این کارها بسیار اهمیت دارد؛ چون باید طی این سه ماه فیلمبرداری، تداوم گریم و یکنواختی آن ثابت باقی بماند. بعد از گریم نهایی و لباس، دوستان کارگردانی به این نتیجه رسیدند که شالوده اولیه کار درآمده است و باقی کار توانایی من بازیگر و هدایت کارگردان بود که به نقش جان می بخشید.
بهترین و شاید سخت ترین لحظه ای که به نظر شما در بازیتان اتفاق افتاده مربوط به کدام سکانس است؟
قصابیان: شاید نشود به این سوال پاسخ شفاف داد چون احتمالا داستان لو می رود ولی از لحضات پایانی کار که تیمسار پس از ماجرایی که برایش اتفاق می افتد و در بیمارستان بستری می شود، حالا می خواهد نتیجه ماه ها تلاش خود و دوستانش را ببیند؛ نتیجه ای کوچک که درنهایت منجر به تماشای نتیجه کل داستان می شود و بسیار سکانس سخت و تماشایی شد.
سکانس ها و لحضات سخت بسیاری در این کار وجود داشت. من حدود 6 ماه با این نقش زندگی کردم و بارها پیش خودم گفتم که تیمسار ستاری در آن لحضات واقعی، چه استقامت و شکیبایی به خرج داده اند و چقدر لحضات سختی را پشت سر گذاشته اند. من سال هاست که گزیده کار شده ام ولی بابت این نقش خیلی خوشحالم که این اتفاق برای من افتاده است.
فکر می کنید که بازیتان توسط هیات داوران دیده شده و یکی از سیمرغ ها نصیب شما شود؟
قصابیان: حقیقتا خیلی برای من مهم نیست که سیمرغ بگیرم یا نه؛ نه اینکه جایزه را دوست نداشته باشم. ولی واقعیت این است که من همان دهه هفتاد با اجراهایم شهرت را تجربه کرده ام و خیلی از آن خوشم نیامد. با اینکه بازیگری را دوست دارم ولی زندگی طبیعی خودم را ترجیح می دهم. البته بعد از این فیلم، باز اگر شرایط مطلوبی پیش بیاید، حتما بازی می کنم. من تمام تلاشم را برای ایفای این نقش به کار بستم و قطعا اگر بازی من توسط داوران دیده شود جای سپاس و قدردانی دارد.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: تیمسار ستاری شهید ستاری سکانس ها برای من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۵۸۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حرفهای جنجالی بازیگر مشهور که صداوسیما اصلا قبول ندارد
اعتماد نوشت: بهنام تشکر بهتازگی در برنامه «زودیاک» که در شبکه نمایش خانگی پخش میشود، حضور یافته و از بازیگران اصلی است.
گفتوگوی زیر به این مناسبت با او انجام شده است.
دلیل حضورتان در برنامه زودیاک، علاقه به بازی مافیاست یا حضور در یک گیم شو به عنوان یک تجربه متفاوت در قالب تصویر؟
من بازی مافیا را دوست دارم و از اولین نفراتی بودم که در تلویزیون مافیا اجرا کردم و گاد بازی بودم. هرچه سریهای جدیدتری از مافیا تولید شد، نقشهای بیشتری روی کار آمد که برای من جذاب بود. زودیاک هم سناریوی جذاب و متفاوتی داشت و وقتی دوستان دعوت کردند تصمیم گرفتم که در برنامه زودیاک باشم.
گرداندن بازی مافیا را بیشتر دوست دارید یا بازی کردن را؟
گرداندن بازی را بیشتر دوست دارم. اینکه سفید باشم برایم لذتبخشتر است.
نظرتان در مورد مدل اجرا و گردانندگی محمد بحرانی در زودیاک چیست؟
محمد را خیلی زیاد دوست دارم و به نظرم در هر جایی که قرار میگیرد، مخاطب همراهش است. فکر میکنم در فصل اول زودیاک، کمی با احتیاط گرداندن بازی را پیش میبرد و مراعات بازیکنها را میکرد. اطمینان دارم که خودش هم به این فکر کرده و در فصل دوم، به تغییر مدل گردانندگی بازی فکر کرده است.
از تجربه کار در نمایش خانگی و تفاوتش با تلویزیون بگویید؟
من تقریبا جزو اولین نفراتی بودم که نمایش خانگی را با سریال ساخت ایران تجربه کردم. ساخت ایران اولین سریالی بود که به صورت دی وی دی منتشر شد. این دو مدیا، تفاوتهای مشخصی دارند. محدودیتهای صدا و سیما، فیلمنامههایی که تثبیت میکند، ناظران پخشی که دارد با نمایش خانگی متفاوت است. فضای کار در پلتفرمها راحتتر است و به این واسطه، کارگردانها، نویسندهها به تبع آن بازیگران دستشان در کار بازتر است. اینها مواردی است که همه میدانند و البته خیلی هم پیچیده نیست.
به عنوان کسی که بخش زیادی از تجربیات کاریاش را به نقشآفرینی در سریالهای تلویزیون اختصاص داده، ممکن است که شما هم مثل خیلیها، نگران حال این روزهای تلویزیون باشید. از نظر شما تلویزیون چطور میتواند به وضعیت سابقش برگردد؟
تلویزیون باید به همه نظرات مردم توجه کند و برای همه اقشار مردم برنامه بسازد، نه فقط برای عدهای خاص. مدیران تلویزیون فعلی، تمرکزشان را بر چیزهایی گذاشتهاند که فقط و فقط خودشان قبول دارند در حالی که خودشان هم خیلی خوب میدانند که بخش زیادی از مخاطبشان را از دست دادهاند و به نظر میرسد که با این شیوهای که پیش میروند، خیلی هم برایشان مهم نیست. امیدوارم که این مدیران عزیز، تجدیدنظری در روند سیاستگذاریشان داشته باشند که تلویزیون مثل دهه هشتاد یا حتی اوایل دهه نود، دوباره به اوج خودش برگردد و با سریالهای پرطرفداری مثل ساختمان پزشکان و دودکش و باقی سریالهای خوب و موفق، مردم و مخاطب را برای خودش حفظ کند. من فکر میکنم مردم هنوز هم انتظار دارند تلویزیون به رسانه اصلی و ملی همه افراد جامعه تبدیل شود.
به سریال ساختمان پزشکان اشاره کردید؛ تیم سازنده این سریال، تجربیات خوبی در تلویزیون رقم زدند. به نظرتان جای خالی چهرههای دهههای قبل چقدر در تلویزیون احساس میشود؟
به نظرم بیشتر از جای خالی کسانی که در آن سریالها یا برنامهها کار میکردند، جای خالی برنامههایشان احساس میشود. این وضعیت، نتیجه مدل تصمیمگیری فعلی است. اتفاقا همان عوامل الان تجربیاتشان بیشتر شده و ممکن است در شرایط مطلوب، خیلی بهتر از قبل کار کنند. باز هم تأکید میکنم که تصمیمات تلویزیون مهم است و به نظرم خیلی هم جرات و جسارت ویژهای نمیخواهد. به هر حال آن برنامهها و سریالهای خیایان خلوت کن در همین تلویزیون، تولید و پخش شدهاند.
ترجیحتان کار در فضای کمدی است یا جدی؟
در حال حاضر به فضای کمدی نمیتوانم فکر کنم و راستش اصلا کمدی در من گم شده و دلایلش را هم همه میدانیم. اما به دور از شرایط فعلی، فضای جدی و درام را بیشتر دوست دارم.